از آنجا كه حج يكي از پايه هاي استوار اسلام است و هر گوشه آن داراي آثار و اسرار و احكام ويژه اي است; چه افعالي كه در حج انجام مي گيرد و چه مكان هايي كه حج را در آنها بجامي آورند، همه داراي اسرار و احكام خاصّي است كه بايد آنها را از ثقل اكبر و يا ثقل اصغر گرفت و ما اينك در اين مختصر، فقط به بررسي ويژگي هاي خاص حرم مكّه مي پردازيم:
سزاوار است پيش از پرداختن به بحث ((ويژگي هاي حرم))، محدوده حرم را مشخّص و روشن سازيم:
به سرزمين مكّه ((حرم)) مي گويند. محدوده حرم در بعضي از جاها تا خارج از مكّه نيز امتداد دارد كه با علائمي مشخّص شده است.
امام باقر(ع) محدوده حرم را، به مقدار يك منزل در يك منزل شناسانده است; ((حرّم الله حرمه بريداً في بريد)).1
روايتي است در كتاب ((من لا يحضره الفقيه)) كه مي گويد: ((محدوده حرم همين مقدار است، نه كمتر و نه بيشتر; زيرا خداوند براي آدم ياقوت سرخي فرستاد و آن را در جاي بيت قرار داد و آدم پيرامون آن طواف مي كرد. نور آن ياقوت تا جايي كه امتداد داشت علامت گذاري شد وخداوند اين مقدار را به عنوان حرم قرار داد.))
آري مكاني را كه خداوند متعال به عنوان حرم قرار داده است، بايد داراي خصائص ويژه اي باشد كه آن سرزمين مقدّس را از ديگر سرزمين ها ممتاز گرداند.
براي وارد شدن به حرم، تشريفات خاص و آداب ويژه اي است كه بدون رعايت آنها، ورود به حرم ممنوع است. بنابراين، هركس كه بخواهد وارد اين سرزمين مقدس شود، بايد با احرام باشد و تلبيه بگويد و آدابي را كه در مناسك بيان شده است رعايت كند. خداوند به خاطر حرمت حرم، احرام را واجب كرد.
امام صادق(ع) مي فرمايد: ((حرمت مسجد به خاطر كعبه و حرمت حرم به خاطر مسجدالحرام است و احرام به خاطر حرمت حرم واجب شد.))3
گفتني است: پوشيدن لباس احرام براي ورود به حرم، اختصاص به موسم حج ندارد بلكه در هر زماني اگر كسي بخواهد وارد حرم شود، بايد با احرام باشد و تلبيه بگويد و اين خصوصيت، ويژه اين سرزمين است.
از آداب و مستحبات داخل شدن به حرم آن است كه زائر بيت الله; چه قبل از ورود به حرم و چه بعد از آن، غسل كند و با بدن مطهّر و پاك قدم در حرم بگذارد.
امام صادق(ع) فرمود: ((وقتي خداوند به ابراهيم(ع) امر كرد كه حج انجام دهد، ابراهيم در حالي كه اسماعيل همراه او بود، حج گزارد. ابراهيم و اسماعيل روي شتر سرخي حج گزاردند و جبرئيل هم با آنها بود تا اينكه به حرم رسيدند، جبرئيل به ابراهيم گفت: اي ابراهيم، فرود آييد و غسل كنيد پيش از آنكه وارد حرم شويد. پس آنها هم فرود آمدند و غسل كردند.))4
خداوند به ابراهيم و اسماعيل دستور داد كه خانه اش را براي طواف كنندگان و معتكفان و ركوع كنندگان و سجود كنندگان پاك و مطهّر كنند5 پس زائري كه قصد ورود به چنين خانه اي را دارد و مي خواهد طواف انجام دهد با بدن پاك و مطهّر باشد.
حتّي در بعضي از روايات، به خوش بويي دهان به هنگام ورود به حرم سفارش شده است. امام صادق(ع) فرموده اند: وقتي مي خواهيد وارد حرم شويد، از گياه اذخر (كه گياهي است خوشبو) بجويد و امّ فروه را نيز به اين كار سفارش مي كرد.6
مرحوم كليني در ذيل اين روايت مي گويد: من از بعضي از اصحاب علّت اين كار را پرسيدم. آنها پاسخ دادند كه اين عمل مستحب است، زيرا دهان به وسيله آن گياه، خوشبو مي شود و با دهان خوشبو حجرالا سود را مي بوسد.7
آري وقتي از حجرالا سود در روايات، به عنوان ((يمينا&)) نام برده شده و جايي است كه پيامبر9 بر آن بوسه زد، سزاست كه زائر خانه خدا نيز كه با بوسيدن و دست كشيدن به آن، با خداوند بيعت ميكند با دهان خوشبو باشد.
منطقه حرم در نزد خداوند مورد احترام است، پس بايد كساني كه مي خواهند وارد اين مكان مقدّس شوند، رعايت ادب را بكنند. در روايت آمده است كه امام صادق(ع) هرگاه مي خواست وارد حرم شود، نعلين هايش را از پاي در مي آورد و با پاي برهنه وارد مي شد. ابان بن تغلب گويد: ميان راه مكّه و مدينه، همراه امام جعفر صادق(ع) بوديم، وقتي به حرم رسيديم، حضرت پايين آمد و غسل كرد و نعلين هايش را درآورد و در دست گرفت و با پاي برهنه وارد حرم شد. من هم همان را كردم كه امام(ع) انجام داد. آنگاه فرمود: اي ابان، هركس چين كاري را كه من انجام دادم به خاطر تواضع خدا انجام دهد، خداوند صد هزار گناه از او محو مي كند و براي او صد هزار حسنه مي نويسد و صد هزار درجه به او عطا مي كند و صد هزار حاجت او را برمي آورد.8
اين كار امام(ع) گوياي آن است كه اين سرزمين بسيار مقدّس است و اين احترام به لحاظ ظاهري اين مكان نيست، چون اين سرزمين از جهت ظاهري با سرزمين هاي ديگر تفاوتي ندارد، اينجا سرزميني است كه امام(ع) خود را بيشتر در محضر خدا مي بيند; چرا كه شرافت و تقد س ويژه اي دارد.
بعضي از مكان ها، مانند كعبه مشرفه، مسجد الحرام، مسجد النبي(ص) از منزلت خاص ي برخوردارند، مثل بعضي زمان ها و ايام كه واقعه مهمّي در آن رخ داده و بدان جهت شرافت پيدا مي كند. اينجاست كه خداوند خطاب به موسي مي فرمايد:
{ اِنّي أَنَارَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ اِنَّكَ بِالْوادِي الْمُقَدَّسِ طُويً}. 9
((من پروردگار تو هستم، پس نعلين خود را ازپاي در آور; زيرا اكنون در وادي مقدّس قدم نهاده اي!))
مستحب است زائر هنگام ورود به حرم، اين دعا را بخواند:
((أَللّهمّانّك قُلتَ في كتابِكَ و قولك الحقُّ : { وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالاً وَ عَلَي كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ }.أللّهمّانّيأرجُواأنأكونَ مِمَّنأجاب دَعوَتَكَ و قد جئتُ من شُقّة بعيدةٍ و فجٍّ عميق سامعاً لندائك و مُسْتَجيباً لك مُطيعاً لأمرك وكلُّ ذلك بفضلك عليّ و احسانك اليّ فَلَكَ الحمدُ علي ما وفّقتني لهأبتغي بذلك الزُلفة عندك والقربة اليك والمنزلة لديك والمغفرة لذنوبي والتوبة عليّ منها بمنّك .أللّهمّ صَلِّ عَلي مُحمّد و آلِ محمّد وحرّم بدني علي النّار و آمنّي مِن عذابك و عِقابك برحمتك ياأرحمَ الرّاحمين)).10
حج مانند تمام عبادات، ظاهري دارد و باطني، و نيز داراي اسراري است. همان طور كه ظاهر اعمال و احكام آن را از وحي مي گيريم، اسرار آن را نيز بايد از زبان وحي دريافت كنيم.
امام سجاد(ع) آنگاه كه از حج برمي گردد و با شبلي مواجه مي شود، از وي مي پرسيد: آيا حج گزاردي؟ شبلي پاسخ مي دهد: آري. امام(ع) از اعمالي كه انجام داده سؤالهايي مطرح مي كند و مي پرسد: آيا اعمالت را همراه با آگاهي نسبت به اسرار آن انجام دادي يا نه؟ تا اينكه به اين سؤال مي رسد كه آيا داخل حرم شدي و آيا كعبه را ديدي و نماز خواندي؟ شبلي در جواب مي گويد: بله، امام(ع) سؤال مي كند: موقعي كه داخل حرم شدي آيا نيّت كردي كه بر خودت حرام كني غيبت و بدگويي از مسلمان را؟ شبلي پاسخ مي دهد: خير، امام(ع) مي پرسد: آيا آنگاه كه به مكّه رسيدي، نيت كردي كه خدا را قصد كني؟ شبلي پاسخ مي دهد: خير.
امام زين العابدين(ع) فرمود: پس تو وارد حرم نشده، كعبه را نديده اي و نماز هم نخوانده اي! 11
حال كه اين سعادت نصيب زائر بيت الله گشته و وارد سرزمين مقدّس و مبارك حرم شده است، بايد از هر آنچه كه مرضيّ خدا نيست و خدا از او نهي كرده، اجتناب كند و در اين مكان از ظلم و تعدي به حقوق بندگان خدا بپرهيزد. خداوند در قرآن كريم از مطلق ظلم، در حق بندگانش نهي كرده است و اين ظلم اختصاص به يك فعل ندارد. در روايات حتّي زدن خادم در حرم به عنوان ظلم معرّفي شده است. 12 يا مثلا سرقت در شمار ظلم آمده است. 13 خداوند همچنين به كساني كه در حرم ظلم به ديگران را روا مي دارند هشدار داده و آنان را به عذابي كه درانتظارشان است، آگاه مي سازد; { ...وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِاِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍأَلِيمٍ }; 14 ((كساني كه در آنجا اراده الحاد و تعد ي كرده و به خلق ظلم و ستم كنند همه را عذاب دردناك مي چشانيم.))
امام رضا(ع) مي فرمايد: اگر كسي يك نفر را در حرم به قتل رساند، حد بر قاتل اجرا مي شود، به خاطر اينكه او حرمت حرم را رعايت نكرده است و خداوند فرمود: { فَمَنْ اعْتَدَي عَلَيْكُم فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَي عَلَيْكُمْ };15 ((هر كس به جور و ستمكاري، به شما دست درازي كند، او را با مقاومت از پاي درآوريد به قدر ستمي كه به شما رسيده است.))
خداوند همچنين فرمود: { فَلا عُدْوَان اِلّا عَلَي الظَّالِمِينَ }; 16 ((ستم به جز با ستمكاران روا نيست.))17
حرم محل امن است:
از ويژگي هاي حرم آن است كه خداوند آن را محل امن قرار داد و اين هم در اثر دعاي حضرت ابراهيم(ع) است كه از خداوند خواست مكّه را شهر امن قرار دهد، در آنجا كه فرمود: { رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً }. 18 خداوند هم دعاي او را مستجاب كرد وفرمود: { وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ- وَ طُورِ سِينِين- وَ هذا الْبَلَدِ الأَمِين } 19 و به عنوان حكم تشريعي امنيت را براي مكّه قرار داد.
اين سرزمين، هم بايد محل امن باشد براي كساني كه در آنجا زندگي مي كنند و هم براي كساني كه از خارج مي آيند و اين دو مطلب از آيات كاملا روشن است، لذا خداوند اين سرزمين را براي اهل آنجا نه تنها محل امن قرار داد، بلكه خطر اقتصادي و گرسنگي را هم از آنها برطرف ساخت: { الَّذِيأَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ }; 20 ((به آنها هنگام گرسنگي طعام داد و از ترس آنها را ايمن ساخت.))
در جاي ديگر مي فرمايد: {أَوَلَم نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً يُجْبَي اِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيءٍ }; 21 ((آيا ما حرم مكّه را براي ايشان محل آسايش و ايمني قرار نداديم، تا به اين محل انواع نعمت و ثمرات كه ما روزي كرديم از هر طرف بياورند؟))
{أَوَلَم يَرَوْاأَنّا جَعَلْنَا حَرَماً آمِناً };22 ((آيا نديدند كه ما آن شهر را حرم امن و امان قرار داديم؟))
گفتيم كه اين سرزمين براي كساني كه از خارج اين حرم مي آيند نيز محل امن است و كساني كه وارد اين مكان مي شوند نبايد احساس نا امني كنند و كسي هم حق ندارد كاري كند كه باعث نا امني در حرم شود; { وَ مَنْ دَخَلَهُ كَان آمِنا }. 23
حتّي در روايت است: كساني كه در خارج حرم مرتكب جنايتي شوند و بعد به حرم پناهنده گردند، تا وقتي كه در حرم هستند حد بر آنها جاري نمي شود ليكن براي چنين افرادي محدوديت هايي اعمال مي شود تا ناگزير از حرم بيرون آيد و بعد در خارج حرم حد بر او جاري شود.24
از اين روايت استفاده مي شود كه حرم حتّي براي جاني، اگر از حرم به عنوان پناهگاه و محل امن استفاده كند جايگاه امن است و تا آنگاه كه خود از آن خارج نشده، كسي حق ندارد حد بر او جاري كند.
امام رضا(ع) مي فرمايد: اگر تو حقّي بر عهده كسي داشتي و او را در مكّه يا در حرم يافتي، حق خود را از او مطالبه نكن و نيز بر وي سلام نكن تا او نترسد. 25
آري، اگر چه اين شخص بدهكار، حرم را به عنوان پناهگاه اختيار نكرده، ليكن چون حرم محل امن است، نبايد كاري كرد كه او احساس نا امني كند.
حرم الهي نه تنها جاي امن است براي بندگان خدا كه حيوانات نيز در آنجا امنيت دارند و هيچ كس حق ندارد حيوانات وحشي و پرندگان را كه در حرم ما وي گرفته اند شكار كند. گفتني است اين حرمت شكار، اختصاص به محرم ندارد بلكه شامل غير محرم در حرم نيز مي شود. و اين ممنوعيت شكار، امتحان الهي است. بديهي است انسان تا زماني كه لباس احرام نپوشيده و داخل حرم نشده، شكار حيوانات بر او حلال است. امّا الآن كه محرم شده، شكار بر اوحرام گرديده است. و از سويي شكار حيوانات به سادگي ميسّر است امّا خداوند شكار را تحريم كرده و اين نيست مگر آزمايش الهي.
{ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَيَبْلُوَنّكُمْ اللهُ بِشَيءٍ مِنَ الصَّيْدِ تَنَالُهُأَيْدِيكُم وَ رِمَاحُكُمْ لِيَعْلَمَ اللهُ مَنْ يَخَافُهُ بِالْغَيْبِ فَمَنِ اعْتَدَي بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذابٌأَلِيمٌ }.26
((اي اهل ايمان، خدا شما را به چيزي از صيد مي آزمايد كه در دسترس شما و تيرهاي شما آيند تا بداند كه چه كسي از خدا در باطن مي ترسد. پس هر كه بعد از اين، از حدود الهي تجاوز كند، او را عذاب سخت و دردناك خواهد بود.))
زندگي اعراب قبل از اسلام، همواره با جنگ و خونريزي و غارت همراه بوده است، ليكن با اين حال، همين افراد براي حرم احترام قائل بودند و به ساكنان حرم حمله نمي كردند و اموالشان را به غارت نمي بردند. مطلب ذيل نشاني است از اين حقيقت:
پيامبر(ص) آنگاه كه مردم مكّه را به اسلام دعوت كرد، آنها در جواب آن حضرت گفتند: ما مي دانيم كه تو بر حقّي، امّا اگر ايمان بياوريم، مي ترسيم كه آنها ما را از سرزمينمان بيرون برانند. خداوند در پاسخ آنان مي فرمايد: ((ما اين سرزمين را محل امن قرار داديم.))
{ وَ قَالُوا اِنْ نَتَّبِع الْهُدَي مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مَنْأَرْضِنَاأَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً }. 27
((گفتند اگر ما با تو اسلام را، كه طريق هدايت است، پيروي كنيم ما را از سرزمين خود به زودي بيرون مي كنند، آيا ما حرم مكّه را برايشان محل آسايش و ايمني قرار نداديم؟))
{أَوَلَمْ يَرَوْاأَنّا جَعَلْنَا حَرَماً آمِنا وَ يُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ }28
((آيا كفران نديدند كه ما آن شهر را حرم امن و امان قرار داديم در صورتي كه در اطرافشان مردم ضعيف را به قتل و غارت مي ربايند.))
از اين دو آيه برمي آيد كه اين سرزمين قبل از اسلام نيز مورد احترام و محل امن بوده، گرچه در اطراف آن اعراب مورد قتل و غارت بودند.
در بهره مندي از حرم، هيچ كس برديگري اولويت ندارد و كسي حق ندارد ديگران را در استفاده كردن از اين سرزمين منع كند و خود را صاحب اين مكان بداند; { سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَ الْبَادِ ...}. 29
امير مؤمنان(ع) به والي خود در مكّه مي نويسد: ((مردم مكّه را وادار كن از كساني كه در مكّه سكونت مي كنند اجاره بها دريافت نكنند.)) حضرت آنگاه استشهاد مي كند به اين آيه از قرآن كه: { سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَ الْبَادِ ...}. وآنگاه مي فرمايد: مراد از ((عاكف)) مقيمان مكّه اند و مراد از ((بادي)) كسي است كه اهل مكّه نيست و براي انجام حج به آنجا مي آيد. 30
و از امام صادق(ع) در مورد آيه { سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَ الْبَادِ ...}. پرسيدند. حضرت فرمود: ((سزاوار نيست كه خانه هاي مكّه در داشته باشند تا حاجي بتواند وارد خانه هاي مكّه شود و مناسك خود را انجام دهد و اولين كسي كه براي خانه هاي مكّه در گذاشت معاويه بود. 31
امام صادق(ع) همچنين مي فرمايد: علي(ع) اجاره دادن براي خانه هاي مكّه را مكروه دانسته و استشهاد به آيه { سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَ الْبَادِ ...}. نموده است.32
مرحوم مجلسي به نقل از تفسير علي بن ابراهيم در ذيل آيه { سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَ الْبَادِ ...}. آورده است كه: اهل مكّه و كساني كه از جاهاي مختلف به اين جا مي آيند، مساوي هستند و كسي نبايد مانع ورود افراد در حرم شود.33
پس حرم و امكانات آن، از آن همه است و همه مردم مي توانند از امكانات حرم براي انجام مناسك و اعمال حج خود استفاده كنند و كسي هم نبايد براي آنها مزاحمت ايجاد كند، به بهانه اينكه ما نسبت به اين سرزمين اولويت داريم!
شرافت مكّه به وجود پيامبر(ص) است:
از مسائلي كه در ارتباط با مكّه مطرح است، اين است كه شرافت و قداست مكّه به خاطر وجود مبارك پيامبر(ص) است. اينكه پيامبر(ص) در آنجا به دنيا آمد و در آنجا اقامت داشت و مردم را به توحيد و يگانگي دعوت كرد و خداوند به خاطر وجود آن حضرت كه در شهر مكّه است، به اين شهر قسم مي خورد و مي فرمايد: { لاأُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ }.34
بديهي است كه اگر پيامبر(ص) در اين شهر نباشد، مكّه يك سرزمين معمولي و كعبه يك خانه عادي است و ممكن است رفته رفته به صورت بتكده اي كامل در آيد و مركز بت پرستي شود و در اسارت بت پرستان و شهوترانان واقع گردد. تا جايي كه كليددار كعبه ((ابوغبشان)) سرقفلي توليت كعبه را در شب نشيني مستانه طائف به دو مشك شراب مي فروشد و سرپرستي كعبه بين مستان با بهاي شراب سرمستان طائف خريد و فروش مي شود. 35
بعضي از مفسّران و فقيهان، از بعضي آيات، كه در آن ((مسجد الحرام)) آمده است، استفاده كرده اند كه مراد از مسجد الحرام حرم است و اين نشان از عظمت حرم است كه خداوند بر آن مسجد الحرام اطلاق نموده است; از جمله آيات، آيه هاي زير است:
{ اِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيه وَ الْبَادِ }. 36
((آنان كه به خدا كافر شده و مردم را از راه خدا باز مي دارند و نيز از مسجدالحرامي كه ما حرمت احكامش را براي اهل آن شهر و باديه نشينان يكسان قرار داديم.))
{ سُبْحَانَ الَّذِيأَسْرَي بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ اِلَي الْمَسْجِدِ الأَقْصَي الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ }.37
((پاك و منزه است خدايي كه در شبي بنده خود (محمّد) را از مسجد الحرام به مسجد اقصا فرستاد، مسجدي كه پيرامونش را مبارك و پر نعمت ساخت.))
صاحب مجمع البيان، در ذيل اين آيه مي نويسد: ((مراد از مسجدالحرام در اين آيه، مكّه و حرم است; زيرا محلّي كه پيامبر(ص) از آنجا به معراج رفت، خانه امّ هاني بوده، پس همه حرم مسجدالحرام است.))38
شيخ طوسي نيز در كتاب خلاف از اين دو آيه استفاده كرده كه مراد از مسجد الحرام، حرم است. 39
بنابراين، در اين دو آيه، بر حرم مسجدالحرام اطلاق شده كه نشانگر شرافت و تقدّس اين سرزمين است.
اسناد ربّ به حرم
از نشانه هاي عظمت حرم و حرمت مكّه آن است كه خداوند خود را به عنوان پروردگار مكّه معرفي كرده است.
{ اِنَّمَاأُمِرْتُأَنْأَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَ لَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُأَنْأَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ }. 40
((من مأمورم كه فقط خداي اين شهر، مكّه معظّمه، را كه بيت الحرامش قرار داده پرستش كنم، كه خدا مالك هر چيز عالم است و من مأمورم كه از تسليم شدگان فرمان او باشم.))
در اين آيه كلمه ((ربّ)) به ((بلده)) (مكّه) اضافه و اسناد داده شده كه اين شرافت مكّه و حرم است.
از مسائلي كه درباره مكّه مطرح است، كراهت سكونت در اين شهر مي باشد. البته چنين نيست كه زندگي در آن مكان مقدّس خودبخود كراهت داشته باشد، بلكه به معناي آن است كه چون مكّه و حرم مقدّس است، ممكن است نسبت به آنجا بي احترامي شود و در اثر آن گرفتار عذاب الهي گردد; { وَ مَنْ يُرِدْ فِيه بِاِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍأَلِيمٍ }. 41
به استناد تفسيري كه از امام صادق(ع) رسيده، آن حضرت اقامت در مكّه را كراهت داشتند. 42
همچنين در صورت سكونت در مكّه خوف آن هست كه انسان در حرم و مكّه مرتكب گناه شود و كيفر گناه در مكّه مضاعف است.43
طبق بيان برخي روايات، ماندن و اقامت گزيدن در مكّه قساوت قلب مي آورد. شايد علّتش اين باشد كه اثر گناه در اين مكان بيشتر است و لذا ساكن شدن در مكّه، در روايات مكروه دانسته شده و در بعضي از روايات دستور داده اند كه وقتي از مناسك و اعمال حج فارغ شديد در مكّه نمانيد و به وطن برگرديد.
همان طور كه گناه در مكّه كيفر مضاعف دارد، ثواب عمل خير و عبادت نيز چندين برابر است. از امام سجّاد(ع) روايت شده است كه:
((اگر كسي در مكّه قرآن را ختم كند نمي ميرد مگر اينكه رسول خدا(ص) را مي بيند و جايگاهش را در بهشت مشاهده مي كند و تسبيح در مكّه معادل با خراج كوفه و بصره است كه در راه خدا انفاق كند و اگر كسي در مكّه 70 ركعت نماز بخواند و در هر ركعت سوره توحيد و قدر آيه سخره و آيت الكرسي را بخواند نمي ميرد مگر شهيد. غذا خوردن در مكّه مثل روزه گرفتن در غير مكّه است و يك روز روزه گرفتن در مكّه معادل يك سال روزه گرفتن در غير مكّه است و راه رفتن در مكّه عبادت است.)) 44
از اين روايت و ديگر روايات استفاده مي شود كه صرف اقامت و ساكن شدن در مكّه كراهت ندارد و اين كراهت به خاطر آن خصوصياتي است كه گفته شد.
صاحب جواهر از شهيد نقل مي كند كه او بين اين دو دسته از روايات را اينگونه جمع كرده است:
((اگر كسي به خودش اطمينان داشته باشد كه در مكّه تخلّف نمي كند، مستحب است در آنجا بماند.)) 45
اراده و نيّت گناه در مكّه
آنگونه كه از روايات استفاده مي شود، براي نيت و اراده گناه، چيزي نوشته نمي شود; يعني اگر كسي اراده و نيّت گناه كند، ليكن آن را به مرحله عمل درنياورد و مرتكب آن نشود، خداوند سيئه اي برايش نمي نويسد.
امام صادق(ع) گويد: ((خداوند خطاب به حضرت آدم(ع) فرمود: من براي تو مقرّر كرده ام كه اگر كسي از ذريه تو اراده گناه كرد چيزي براي او نوشته نمي شود و اگر آن را انجام داد برايش ثبت مي شود و اگر اراده عمل صالحي را كرد، گرچه آن را انجام ندهد، خداوند يك حسنه براي او مي نويسد و اگر آن را انجام داد، ده حسنه براي او مي نويسد.)) 46
حتّي در بعضي از روايات، در مورد كسي كه معصيتي را مرتكب شود، آمده است:
((خداوند به او مهلت مي دهد كه اگر پشيمان شد و استغفار كرد برايش چيزي ننويسند. (در بعضي از روايات مهلت هفت ساعت مشخص گرديده است.) و اگر در آن مهلت مقرّر، استغفار نكرد، خداوند براي او يك سيئه ثبت مي كند.)) (47)
با اينكه از روايات استفاده مي شود كه خداوند بسيار آمرزنده و بخشنده است و از گناهان بندگان مي گذرد، ام ا نسبت به كسي كه در مكّه گناه كند، اوّلاً : كيفر آن را مضاعف قرار داده است. ثانياً : براي كسي كه اراده گناه كند، گرچه آن را انجام هم ندهد گناه براي او نوشته مي شود.
در بحار الأنوار از پيامبر(ص) روايتي نقل شده كه آن حضرت فرمود: ((اگر كسي تصميم بگيرد كه در مكّه گناهي مرتكب شود گرچه آن را انجام ندهد، خداوند گناهي براي او مي نويسد.)) حضرت آنگاه فرمود: زيرا خداوند فرموده است: { وَ مَنْ يُرِدْ فِيه بِاِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍأَلِيمٍ }.48 ((و هر كس بخواهد در اين سرزمين از راه حق منحرف گردد و دست به ستم بيالايد، عذابي دردناك به او مي چشانيم.)) و اين ويژگي و خصوصيت در شهر ديگري وجود ندارد. پيامبر(ص) آنگاه مي افزايد: ((اصحاب فيل فقط اراده كردند كه كعبه را خراب كنند ولي خداوند آنها را عذاب كرد پيش از آنكه كاري را انجام دهند.)) 49
از آنجا كه حرم داراي شرافت و قداست ويژه اي است، اين امر موجب در امان بودن كسي مي شود كه در حرم بميرد و در آنجا دفن شود. راوي مي گويد از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمود: ((كسي كه در حرم دفن شود از فزع اكبر در امان است. پرسيدم چه نيكوكار باشد و چه فاجر؟! حضرت فرمود: چه نيكوكار باشد و چه فاجر.)) 50
علي بن سليمان گويد از امام(ع) پرسيدم: ((اگر كسي در عرفات مرد، در همانجا دفن شود يا به حرم منتقل گردد؟ حضرت فرمود: او را به حرم انتقال دهند و در آنجا دفن شود; زيرا حرم افضل است.))51
اين خصوصيت حرم نيز نمايانگر آن است كه آنجا نزد خداوند عزيز و داراي حرمت است و با اين ويژگي از ديگر مكان ها برتر و ممتاز مي شود.
همانگونه كه مي دانيم، مسافر بايد نمازش را قصر بخواند، اما اين مسأله استثناهايي هم دارد كه از آن جمله است نماز خواندن در اماكن چهارگانه : مكّه، مدينه، مسجد كوفه و حائر حسيني كه در اينجاها مسافر مخيّر است ميان ((قصر)) و ((تمام)). البته در اينجا مباحث فقهي و استدلالي زيادي مطرح است كه ما اينك در صدد بيان احكام اين اماكن چهارگانه نيستيم و نمي خواهيم بحث استدلالي اين مسأله را مطرح كنيم چرا كه اين مطلب نيازمند به تحقيق جداگانه اي است.
((امّا خلاصه اينكه در بسياري از روايات و همچنين فتواي عدّه اي از فقها كه مسافر مخيّر است در خواندن نماز بين قصر و تمام عنوان حرم مكّه مطرح است، اگر چه نسبت به خود مسجدالحرام مورد توافق اقوال است اما در باب حرم مكّه عده زيادي از فقها به اين فتوا داده اند كه در تمام حرم مكّه، مسافر مخيّر بين تمام و قصر است.
تذكر اين نكته لازم است كه امام خميني (قدس سرّه) قائل است كه تخيير در نماز مختص به مسجدالحرام است البته با توسعه اي دارد امّا عده اي از مراجع فعلي قائلند كه اين حكم اختصاص به مسجدالحرام ندارد بلكه تمام مكّه را شامل مي شود.)) 52
روايات زيادي هم داريم كه اثبات مي كند تخير در كل حرم مكّه است.
علي بن يقطين عن ابي الحسن(ع): ((في الصلاة بمكّة قال من شاءأتمّ ومن شاء قَصَر)). 53
علي بن يقطين از امام كاظم(ع) در مورد نماز در مكّه نقل مي كند كه فرمود: اگر خواست تمام بخواند و اگر خواست قصر بخواند.
عن زياد القندي قال: قال ابوالحسن(ع): ((يا زياد اُحبّ لك مااُحبّ لنفسي وأكره لك ماأكره لنفسي ، اتمّ الصلاة في الحرمين و بالكوفة وعند قبر الحسين(ع)54
امام موسي كاظم(ع) فرمود: ((اي زياد دوست دارم براي تو آنچه كه براي خودم دوست دارم و كراهت دارم براي تو آنچه كه براي خودم كراهت دارم. نماز را در حرمين و كوفه و نزد قبر حسين(ع) تمام بخوان.))
عن ابراهيم بن شيب قال: كتبتُ اليأبي جعفر(ع)أسأله عن اتمام الصلاة في الحرمين، فكتب اليّ : كان رسول الله(ص) يحب اكثار الصلاة في الحرمين فأكثر فيهما و أتمّ )). 55
ابراهيم بن شيبه مي گويد نام هاي براي ابي جعفر(ع) نوشتم و از او سؤال كردم در مورد تمام خواندن نماز در حرمين؟ در جواب من فرمود: پيامبر(ص) زياد نماز خواندن در حرمين را دوست داشت پس تو هم در حرمين زياد نمازبخوان و نمازت را تمام بخوان.))
علّت اينكه در اين اماكن مي توان نماز را تمام خواند:
در مورد اينكه چرا در اين اماكن چهارگانه مسافر مي تواند نمازش را به صورت تمام بخواند، در روايات گفته است كه سرّ و حكمت اين امور را كسي جز خدا و ائمّه: كه همان راسخين در علم هستند نمي دانند. پس بعضي از روايات دلالت دارد كه علم اين امر پيش خدا است مثل اين روايت: عن ا بي عبدالله(ص) قال من مخزون علم الله الاتمام فيأربعة مواطن، حرم الله وحرم رسوله(ص) وحرم اميرالمؤمنين و حرم الحسين بن علي (ع) 56 ،((امام صادق(ع) مي فرمايد: از جمله چيزهايي كه علمش پيش خدا مخزون است نماز را به صورت تمام خواندن در حرم خدا و حرم رسول خدا(ص) و حرم امير المؤمنين و حرم امام حسين(ع) است.))
عن ابي عبدالله(ع) انّ من الأمر المذخور الاتمام في الحرمين;57 امام صادق فرمود: ((امري كه پيش خدا ذخيره شده تمام خواندن نماز در حرمين است.))
امّا روايتي كه دلالت دارد كه علّت تمام خواندن نماز در حرمين را ائمّه مي دانند و علم آن در پيش آنها است.
عن سميع عن ابي ابراهيم(ع) قال: ((كان ابي يري لهذين الحرمين ما لا يراه لغيرهما ويقول انّ الاتمام فيهما من الامر المذخور))58 ; امام كاظم فرمود: ((پدرم براي اين دو حرم چيزي مي ديد كه براي غير آن دو نمي ديد و مي فرمود: اتمام نماز در آن دو امرش ذخيره شده.))
; صاحب جواهر در مورد اين چند روايت احتمال ديگري هم داده است و آن اين است كه نمازي كه در حرم خوانده مي شود ثوابش را خدا مي داند و اجر آن مخزون و در پيشگاه خداوند است. 59
همان طوركه بعضي از زمان ها در افزايش ديه تأثير گذار است; مانند قتل در ماه هاي رجب، ذي قعده، ذي حجّه و محرّم (ماه هاي حرام)، كه قتل در اين ماه ها باعث مي شود يك ديه كامل و يك سوّم ديه پرداخت شود، همچنين قتل در بعضي از مكان ها نيز باعث مي شود يك ديه كامل و يك سوّم ديه پرداخت شود، همچنين قتل در بعضي از مكان ها نيز باعث ازدياد ديه مي شود مثل اينكه بعضي از فقها قتل در حرم را باعث افزايش ديه دانسته اند و گفته اند: بايد يك ديه كامل و يك سوم ديه پرداخت شود. صاحب جواهر از مقنعه، مبسوط، خلاف و نهايه نقل مي كند كه آنان نيز بر اين نظريه هستند.60
امام خميني (قدس سرّه) در تحرير الوسيله مي فرمايد:
((اگر قتل در ماه هاي حرام: رجب و ذي القعده و ذي الحجّه و محرّم، رخ دهد، بر قاتل است كه به خاطر تغليظ و شدّت، يك ديه و ثلث دهد، از هر جنسي كه باشد و همچنين است اگر قاتل قتل را در حرم مكّه معظّمه مرتكب شود.))
كساني كه اين نظريه را قائلند، يكي از ادلّه آنها روايات است; از جمله آنهاست روايت زير:
عن زرار قال: قلت لأبي جعفر(ع): ((رجل قتل رجلاً في الحرم؟ قال: عليه دية وثلث)). 61
زراره مي گويد از امام صادق(ع) در مورد مردي كه مردي را در حرم بكشد، پرسيدم. امام(ع) فرمود: ((بايد يك ديه كامل و يك سوّم ديه بپردازد.))
پس، از اين مطالب و احاديث مي توان استفاده كرد كه اين مكان ها مورد احترام هستند و كسي نبايد در اينها تعدّي كند و حرمت را بشكند.
از ويژگي ها و خصوصيات حرم، حرمت كندن درخت آن است و اين مختص محرم نيست، بلكه غير محرم نيز حق كندن درخت حرم را ندارد. تا آنجا كه اگر اصل و ريشه درختي در حرم باشد و شاخه هايش بيرون حرم، كندن شاخه هاي آن درخت حرام است; چرا كه اصلش در حرم است و اگر ريشه درختي در بيرون حرم باشد و شاخه هايش در حرم، باز هم كندن آن حرام است، چرا كه شاخه هايش در حرم است. 62
گفتني است اگر كسي درخت حرم را قطع كند بايد كفّاره بپردازد. براي اطلاع بيشتر از جزئيات آن، به مناسك رجوع شود.
اگر مالي در غير حرم پيدا شود و كمتر از يك درهم باشد جايز است كسي كه آن را يافته، بردارد و تملّك كند و نيازي به تفحص از مالك ندارد. و اگر مالش پيدا شد بايد به او بدهد. و اگر كسي مالي كه بيشتر از يك درهم است، در غير حرم بيابد، بايد صاحبش را پيدا كند، پس در صورت پيدا نشدن صاحبش مي تواند آن را با ضمان تملك كند و يا از طرف مالكش صدقه بدهد و اگر مالكش پيدا شد و راضي به صدقه نبود بايد به او بدهد و ضامن است و يا اينكه آن را به طور امانت نگهداري كند بدون ضمانت.
اما اگر لقطه را در حرم يافت; اگر لقطه حرم كمتر از يك درهم باشد، بعضي گفته اند كه برداشتن آن حرام است و به آيه {أَوَلَمْ يَرَوْاأَنَّا جَعَلْنَا حَرَماً آمِناً ...} 63 استدلال كرده اند. 64
و همچنين به اخبار نيز تمسك كرده اند كه بدان خواهيم پرداخت. البته بعضي برداشتن اين نوع از لقطه حرم را مكروه دانسته اند، امّا اگر آنچه كه در حرم پيدا مي كند بيشتر از درهم باشد، بازهم برداشتن آن حرام است و بعضي هم گفته اند كراهت شديد دارد.
و اگر كسي آن را برداشت بايد تا يك سال مالكش را جستجو كند، در صورتي كه او را پيدا نكرد بايد صدقه بدهد اگر بعد از آن صاحبش پيدا شد وراضي به صدقه نبود، بايد مثل و يا قيمت آن را به او بدهد و يا اينكه آن را به صورت امانت پيش خود نگه دارد. در هر صورت نمي تواند تملك كند و اگر قصد تملك كرد مالك نمي شود و ضامن هم هست. نظر امام خميني(قدس سرّه) در لقطه بيشتر از يك درهم، همين است.65
خلاصه اينكه: در مطلق لقطه حرم بعضي گفته اند برداشتن آن حرام است و بعضي هم گفته اند كراهت شديد دارد. حضرت امام خميني (قدس سرّه) در اين مورد فرموده است:اگر درحرم چيزي پيداكرد،برداشتن آن كراهت شديد دارد بلكه احتياط دربرنداشتن است.66
روايات ذيل براين مسأله دلالت دارند:
عن الفضيل بن يسار قال: سألتأبا جعفر(ع) عن لقطة الحرم، فقال: ((لا تمسّأبداً حتّي يجيء صاحبها فيأخذها)).67
فضيل بن يسار از امام صادق(ع) در مورد لقطه حرم پرسيد، حضرت فرمود: ((به آن دست نزن تا اينكه صاحبش بيايد و آن را بردارد.))
علي بن حمز قال: سألت العبد الصالح عن رجل وجد ديناراً في الحرم فأخذه؟ قال: ((بئس ما صنع، ما كان ينبغي لهأن يأخذه)).68
علي بن حمزه از امام(ع) در مورد مردي كه ديناري را در حرم پيدا كرده و آن را برداشته است، پرسيد، امام(ع) فرمود: ((بد كاري كرده است، سزاوار نيست كه آن را بردارد.))
سنگ هايي كه براي جمرات است، بايد از حرم باشد
از اعمال واجب در منا، رمي جمرات است، سنگ هايي كه در جمرات از آنها استفاده مي شود، بايد از حرم جمع آوري شود و از خارج حرم صحيح نيست.
عن زرارة عن ا بي عبدالله(ع) قال: ((حصي الجمارأنأخذته من الحرم اجزأك و ا نأخذته من غير الحرم لم يجزئك )).69
امام صادق(ع) فرمود: ((اگر سنگ هاي جمرات را از حرم جمع آوري كني تو را كفايت مي كند واگر از غير حرم جمع كني كافي نيست.))
دو مكان از حرم استثنا شده و نمي شود از آنجا سنگ ها را جمع كرد;
1 - مسجد الحرام. 2 - مسجد خيف.
با اينكه اين دو مكان جزو حرم هستند ليكن استثنا شدهاند.
عن ا بي عبدالله(ع): ((يجوزأخذ حصي الجمار من جميع الحرم الا من المسجد الحرام ومسجد الخيف)).70
امام صادق فرمود: ((جايز است كه سنگ هاي جمرات از تمام حرم جمع آوري شود مگر از مسجد الحرام و مسجد خيف.))
البته مستحب است كه حاجي اين سنگ ها را از مشعر الحرام (مزدلفه) جمع كند.
عن زرارة عن ا بي عبدالله(ع) قال: ((سألته عن الحِصي التي رمي بها الجمار؟ فقال: يؤخذ من جمع وتؤخذ بعد ذلك من مِني)).71
زراره از امام صادق(ع) درباره سنگ هايي كه با آن رمي جمرات مي كنند، پرسيد، حضرت فرمود: ((از مشعر جمع آوري شود و بعد از آن، از منا.))
ورود كفار به حرم ممنوع است:
از دلايل و نشانه هاي احترام و تقدّس حرم آن است كه ورود كفّار به آنجا جايز نيست. صاحب جواهر مي گويد: شيخ و فاضل بر اين نظريه معتقدند و به چند چيز استدلال كرده اند:
1 - بر حرم اطلاق مسجد الحرام شده است:
{ اِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلايَقْرَبوُا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِم هَذَا وَ اِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِاِنْ شَاءَ }.72
((اي كساني كه ايمان آورده ايد، بدانيد كه مشركان نجس و پليد هستند و بعد از اين سال نبايد به مسجدالحرام قدم بگذارند و اگر در اثر دور شدن تجارت و ثروت آنها، از فقر مي ترسيد، خدا شما را به فضل و رحمت خود از خلق و مشركان بي نياز خواهد كرد.))
به قرينه جمله { وَ اِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً } معلوم مي شود كه مراد از مسجدالحرام حرم است.
{ سُبْحَانَ الَّذِيأَسْرَي بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ...} از آنجا كه شروع معراج پيامبر(ص) از خانه امّ هاني بوده، معلوم مي شود كه مراد از مسجدالحرام حرم است. پس مشركان حق دخول در حرم را ندارند.
2 - رواياتي كه دلالت بر تعظيم و قداست حرم دارد، دليل است كه حرم بايد از وجود مشركان پاك باشد.
3 - امام صادق(ع) فرمود: ((اهل ذمّه نبايد داخل حرم و دارالهجره شوند و بايد از آن خارج گردند)); ((لا يدخلأهل الذمّة الحرم ولا دار الهجرة ويخرجون منها)).
از آن جهت كه مشركان حق ورود به حرم را ندارند، اگر سفيري براي اهل حرم بيايد، نبايد داخل حرم شود، بلكه امام كسي را مي فرستد تا با او گفتگو كند و اگر خواست به طور مستقيم با امام به گفتگو بپردازد، امام از حرم خارج مي شود و در خارج حرم با او گفتگو مي كند.73
افزون بر همه اينها، چون افراد غير مسلمان از سعادت احرام بستن و لبيك گفتن محروم اند و نمي توانند احرام ببندند يكي از شرايط ورود به حرم، محرم بودن است، لذا مشركين حق ورود به منطقه حرام را ندارند.
1 - التهذيب، ج5، ص281
2 - من لا يحضره الفقيه، ج2، 192
3 - وسائل الشيعه، باب 1، ابواب احرام، ح5
4 - وسائل، باب 1، ابواب مقدّمات طواف، ح3
5 - بقره : 125
6 - كافي، ج4، ص398
7 - همان.
8 - همان.
9 - طه : 12
10 - من لا يحضره الفقيه، ج2، ص529
11 - مستدرك الوسائل، ج10، ص167
12 - وسائل الشيعه، باب 6، ابواب مقدّمات طواف، ح1
13 - همان.
14 - حج : 25
15 - بقره : 194
16 - بقره : 193
17 - مستدرك الوسائل، ح9، ص323
18 - بقره : 126
19 - تين: 3
20 - قريش : 3
21 - قصص : 57
22 - عنكبوت: 67
23 - آل عمران : 97
24 -كافي، ج4، ص226
25 - مستدرك، ج9، ص333
26 - مائده : 94
27 - قصص : 57
28 - عنكبوت : 67
29 - حج : 26
30 - نهج البلاغه، نامه 67
31 - بحار، ج96، ص82
32 - همان، ص81
33 - همان.
34 - بلد : 102
35 - صهباي صفا، آيت الله جوادي آملي، ص175
36 - حج : 25
37 - اسرا : 1
38 - مجمع البيان، ج3، ص396
39 - حج ابراهيمي، عميد زنجاني، ص70
40 - نمل : 91
41 - حج : 25
42 - صهباي صفا، آيت الله جوادي آملي، ص22
43 - كافي، ج4، ص196
44 - جواهر، ج20، ص72
45 - همان.
46 - كافي، ج2، ص440
47 - همان، ص437
48 - حج : 25
49 - بحار، ج96، ص346
50 - وسائل، باب 44، ابواب مقدمات طواف، ح1
51 - همان، ح2
52 - مناسك محشي، مسأله 1316
53 - وسائل، باب 25، ابواب صلاة مسافر، ح10
54 - همان، ح13
55 - همان، ح18
56 - همان، ح1
57 - همان، ح20
58 - همان، ح2
59 - جواهر، ج14، ص331
60 - جواهر، ح43، ص26
61 - كافي، ح4، ص140
62 - وسائل،باب 90، ابواب تروك احرام، ح1
63 - عنكبوت: 67
64 - شرح لمعه، ج7، ص92
65 - مناسك محشي، مسأله 1332، تحرير الوسيله، كتاب لقطه، مسأله 6
66 - مناسك محشّي، مسأله 1330
67 - وسائل، باب 28، ابواب مقدّمات طواف، ح2
68 - همان، ح3
69 - وسائل، باب 19، ابواب وقوف به مشعر، ح19
70 - همان، ح2
71 - همان، باب 18، ح2
72 - توبه : 28
73 - جواهر، ج21، ص288